سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فطرس ملک 

وقتى که حضرت سیدالشهداء (علیه سلام) متولد شد ، خداوند تبارک و تعالى حضرت جبرئیل (علیه سلام) را با هزار ملک بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل فرمود که به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تهنیت گوید. همینطورى که حضرت جبرئیل (علیه سلام) بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل مى شد گذرش به جزیزه اى که فطرس یکى از ملک مقرب که از حاملان عرش الهى بود که بر اثر اشتباهى که از او سرزده بود و در آن جزیزه زندان شده بود و بالش ‍ شکسته بود و به عذاب گرفتار بود و در بعضى روایات بمژه هاى چشمش ‍ معلق و آویزان بود و از زیر او دود بدبویى مى آمد افتاد. فطرس وقتى که جبرئیل (علیه سلام) را با ملائکه ها دید ، گفت : اى جبرئیل با این همه ملک کجا مى روى ؟! آیا خبرى شده ؟

حضرت جبرئیل (علیه سلام) فرمود: خداوند متعال به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نعمتى کرامت فرمود. و مرا فرستاده که از جانب خودش به او مبارک باد بگویم .فطرس گفت : اى جبرئیل اگر مى شود مرا هم با خود ببرید شاید حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) براى من دعا کند و من از این گرفتارى نجات پیدا کنم. حضرت جبرئیل (بقول ما دلش سوخت و) فطرس را با خودش به محضر مقدس حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد. وقتى که خدمت حضرت رسید از طرف حق تعالى تنهیت گفت در ضمن سفارش حال فطرس را هم خدمت آن بزرگوار کرد. حضرت فرمود: اى فطرس خودت را به این مولود مبارک بمال که انشاء الله حالت خوب مى شود. فطرس ، می گریست و خود را به قنداقه حضرت اباعبدالله (علیه سلام) مالید ، بمحض مالیدن متوجه شد پرشکسته اش خوب شد و خدا بخاطر حضرت امام حسین (علیه سلام) توبه اش را قبول کرد. خلاصه بالا رفت و چون به آسمان رسید گریه مى کرد و صدا مى زد: اى ملائکه ها من آزاد شده حسینم . کیست کسى مثل من که آزاد کرده حسین باشد ، بعد برگشت ، و گفت : اى رسول خدا به همین نزدیکىها زمانى مى آید که این مولود را خواهند کشت و روضه کربلا را براى پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تعریف کرد ، هم خودش و هم پیغمبر و هم تمام ملائکه ها گریه کردند و بعد گفت : یا رسول الله در مقابل این حقى که این مولود بر گردن من دارد من ضامن مى شوم که هر کس بزیارت این شهید غریب برود یا اشکى براى او بریزد چه از راه دور و نزدیک آن سلام و گریه را به حضرتش ابلاغ کنم ...

 

مـدرک :  جلاء العیون ، 2، 433 ترجمه کامل الزیارات ، 204

 


نوشته شده توسط علی در جمعه 84/11/28 و ساعت 9:5 صبح
نظرات دیگران()
عید شما مبارک 


نوشته شده توسط علی در سه شنبه 84/10/27 و ساعت 6:38 صبح
نظرات دیگران()
یا علی 


نوشته شده توسط علی در سه شنبه 84/10/27 و ساعت 6:37 صبح
نظرات دیگران()
حضرت عیسی و کربـــلا 

حضرت عیسى (علیه و علی نبینا و آله سلام) با حواریون در بیابان سیاحت مى کردند ، در اثناء راه مسیرشان به سرزمین کربلا افتاد. دیدند ، شیرى دستهاى خود را پهن کرده و راه را برآنها گرفته. حضرت عیسى (علیه و علی نبینا و آله سلام) جلوى شیر آمد و فرمود: چرا اینجا نشسته اى و ما را رها نمى کنى که برویم ؟! شیر با زبان فصیح گفت : من به شما راه نمىدهم ، تا اینکه یزید قاتل امام حسین (علیه السلام ) را لعن کنید. حضرت عیسى (علیه و علی نبینا و آله سلام) فرمود: حسین کیست ؟ شیر گفت : او نوه دخترى حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و پسر حضرت على ولى الله (علیه السلام) است. حضرت عیسى (علیه و علی نبینا و آله سلام) نالان و گریان فرمود: قاتلش کیست ؟! شیر گفت : او یزید است که نفرین شده همه وحشیها و درندگان است ، خصوصا در ایام عاشورا. خلاصه روضه کربلا را خواند که حضرت عیسى (علیه و علی نبینا و آله سلام) و حواریون گریه زیادى نمودند. بعد حضرت عیسى (علیه و علی نبینا و آله سلام) دستهایش را بالا برد و با حال گریه یزید را لعن کرد و یارانش هم به دعاى حضرت آمین گفتند. سپس شیر از آنجا دور شد.

 

مدرک: منتخب طریحى 50 ناسخ ، 1، 275 بحار، 44، 244


نوشته شده توسط علی در شنبه 84/10/10 و ساعت 7:37 عصر
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دعای روز آخر ماه ذی الحجه آخرین روز ماه قمری
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا