سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حلول ماه شعبان و میلاد معصومان و بزگان مذهب 

میلاد منادی حقیقت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و پدر فضیلت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام و زینت عبادت حضرت امام سجاد علیه السلام بر منجی بشریت حضرت حجه بن الحسن العسکری ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء تهنیت باد

حسین سفینه النجاه است ... اصل و اصول حسنات است

قالَ الاْ مامُ ابُاعَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن ، صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَیْهِ:

 إنَّ قَوْما عَبَدُواللّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُالتُّجارِ، وَإ نَّ قَوْما عَبَدُوااللّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبادَةُالْعَبْیدِ، وَإ نَّ قَوْما عَبَدُوااللّهَ شُکْرا فَتِلْکَ  عِبادَةٌ الْاءحْرارِ، وَهِیَ اءفْضَلُ الْعِبادَةِ

ترجمه :

فرمود: همانا، عدّه اى خداوند متعال را به جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مى کنند که آن یک معامله و تجارت  خواهد بود. و عدّه اى دیگر از روى ترس خداوند را عبادت و ستایش مى کنند که همانند عبادت و اطاعت نوکر از  ارباب باشد. و طائفه اى هم به عنوان شکر و سپاس از روى معرفت ، خداوند متعال را عبادت و ستایش مى نمایند؛ و این  نوع ، عبادت آزادگان است که بهترین عبادات مى باشد.

مدرک :  تحف عقول : ص 177، بحارالا نوار: ج 75، ص 117، ح 5.

قالَ علیه السّلام : النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَالدّینُ لَعِبٌ عَلى اءلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإ ذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ

ترجمه :

فرمود: افراد جامعه بنده و تابع دنیا هستند و مذهب ، بازیچه زبانشان گردیده است و براى إ مرار معاش خود، دین را  محور قرار داده اند - و سنگ اسلام را به سینه مى زنند - .پس اگر بلائى همانند خطر - مقام و ریاست ، جان ، مال ،  فرزند و موقعیّت ، ... - انسان را تهدید کند، خواهى دید که دین داران واقعى کمیاب خواهند شد.

مدرک :  محجّة البیضاء: ج 4، ص 228، بحارالا نوار: ج 75، ص 116، ح 2.

قالَ علیه السّلام :یا بُنَىَّ إ یّاکَ وَظُلْمَ مَنْ لایَجِدُ عَلَیْکَ ناصِرا إ لاّ اللّهَ

ترجمه :

فرمود: بپرهیز از ظلم و آزار رساندن نسبت به کسى که یاورى غیر از خداوند متعال نمى یابد.

مدرک : وسائل الشّیعة : ج 11، ص 339، بحارالا نوار: ج 46، ص 153، ح 16

قالَ علیه السّلام : اءنَا قَتیلُ الْعَبَرَةِ  لایَذْکُرُنى مُؤْمِنٌ إ لاّ اِسْتَعْبَرَ

ترجمه:

فرمود: من کشته گریه ها و اشک ها هستم ، هیچ مؤمنى مرا یاد نمى کند مگر آن که عبرت گرفته و اشک هایش جارى خواهد شد.

مدرک : اءمالى شیخ صدوق : ص 118، بحارالا نوار: ج 44، ص 284، ح 19


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
یا حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) مددی 

یا صاحب الزمان شهادت پدر بزرگوارتان غریب به زندان هارون مدفون به ارض کاظمین  حضرت امام موسی کاظم علیه السلام را خدمت شریف و با عظمتتان تسلیت عرض می کنیم و خدمتتان عرضه می داریم یا حجه الله اجرک الله  اقا جان سرتان سلامت 

مرحوم شیخ صدوق و طبرى و دیگر بزرگان ضمن حدیثى طولانى از حضرت ابومحمّد امام حسن عسکرى علیه السلام آورده اند:

امام موسى کاظم علیه السلام سه شب مانده به آخر عمر شریفش ، به زندان بان خود - مسیّب – فرمود: من سه روز دیگر به سوى پروردگار خود رحلت خواهم کرد و این شخص ‍ پلید و پست - سندى بن شاهک - ادّعا مى کند که مراسم تجهیز کفن و دفن را انجام مى دهد. و سپس افزود: اى مسیّب ! بدان و آگاه باش که چنین کارى امکان پذیر نیست ؛ بلکه فرزندم ، علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام مرا تجهیز و تدفین مى نماید. و چون جنازه ام به قبرستان قریش منتقل گردید، درون قبر، لَحَدى برایم درست کنید؛ و هنگامى که درون لَحَد قرار گرفتم ، سعى کنید که قبرم را مرتفع نگردانید؛ و نیز از خاک قبر من جهت تبرّک استفاده نکنید؛ چون خوردن تمام خاک ها حرام است ، مگر تربت شریف جدّم ، امام حسین علیه السلام که خداوند تبارک و تعالى براى شیعیان و دوستان ، در آن تربت ، شفا قرار داده است. مسیّب در ادامه روایت گوید: چون روز سوّم فرا رسید و لحظات شهادت حضرتش نزدیک شد، فرزند بزرگوارش حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام - که از قبل او را مى شناختم - حضور یافت و من شاهد حضور آن حضرت تا پایان مراسم بودم

مدرک: تلخیص از دلائل الا مامة : ص 213، ح 216، عیون اءخبارالرّضا علیه السلام : ج 1، ص  100، ح 6


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام روحی لک الفداء 

 

با سلام خدمت دوستان

از اینکه دیر بروز کردم و شما عزیزان را در مدح و ثنای حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین چشم انتظار گذاشتم عذر می خواهم ولی در عوض با دستانی پر خدمتتان امدم اول اینکه در شب تولد اقا یعصوب الدین امام المتقین اسدالله الغالب علی بن ابی طالب علیه السلام نائب الزیاره همگی بودم .دوم اینکه در شبه نیمه رجب زیارتی مخصوص اقا اباعبدالله الحسین علیه السلام همگی شما را در حرم با صفای اقا یاد اوردم و نائب الزیاره شدم فکر کنم با اظهار این مطلب کمی از جرمم کم شد ان شاء الله جبران کنیم علی علی

قـال ابى جعفر عـلیـه السـلام : مـروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین علیه السلام ، فان اتیانه  مفترض عـلى کـل مـومـن یـقـر للحـسـیـن عـلیـه السـلام بـالامـامـة مـن الله عزوجل .

حضرت ابوجعفر علیه فرمودند: شیعیان ما را امر کنید که به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیه السلام بروند زیرا زیـارت  آن حـضـرت بـر هـر مـومـنـى کـه اقـرار بـه امـامـتـش ، از جـانـب خـداونـد عزوجل دارد ، فرض و واجب مى باشد.

کامل الزیارات حدیث 43

قـلت لابـى جـعـفـر عـلیـه السـلام : مـا تـقـول فـیمن زار اباک على خوف ؟ قال : یومنه الله یوم الفزع الاکبر، و تلقاه الملائکة بالبشارة ، و یقال له : لا تخفف و لا تحزن هذا یومک الذى فیه فوزک .

محضر مبارک حضرت ابى جعفر علیه السلام عرضه داشتم : چه مى فرمائید درباره کسى که با خوف و هراس پدر شما را زیارت کند؟ حضرت فرمودند: در روزى کـه فزع اکبر است حقتعالى او را امان دهد و فرشتگان به وى بشارت داده و به او مى گویند: مترس و محزون مباش امروز روزى است که تو در آن رستگار مى شوى .

کامل الزیارات حدیث 45

 

قال ابـى جـعـفـر عـلیـه السـلام : من لم یات قبر الحسین علیه السلام من شیعتنا کان منتقص الایمان ، منتقص الدین ، و ان دخل کان دون المومنین فى الجنة .

حضرت ابو جعفر علیه السلام فرمودند: هر کس از شیعیان ما که به زیارت قبر حضرت امام حسین علیه السلام نرود ایمان و دینش ناقص بوده و اگر داخل بهشت شود در مقامى پائین تر از مومنین باشد.

کامل الزیارات حدیث 87


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
حُبُّکَ فی قلبی و ایمانی یا صراط المستقیم یا امیرالمومنین 

 

روایت شده: مردی سیاه پوست بر علی علیه السلام وارد شد و عرض کرد: ای امیر مومنان! من دزدی کرده ام پس مرا پاک ساز ، فرمود: شاید از جایی که حرز و حفاظ نداشته دزدی کرده ای و رویش را از او بر گرداند ، عرض کرد: ای امیر مومنان! از داخل حرز و حفاظ دزدی کرده ام مرا پاک گردان. فرمود: شاید دزدی ات به حد نصاب نرسیده و رویش را از او برگرداند. عرض کرد یا امیر مومنان! دزدی ام در حد نصاب بوده. چون سه مرتبه به دزدی اقرار کرد ، امیر امومنین علیه السلام حد ، سرقت را جاری نمود و دستش را قطع کرد ، پس آن سیاه پوست رفت و در راه می گفت: امیرالمومنان و امام پرهیزگاران و پیشوای روسفیدان و قهرمان دین و سیدالوصیین دست مرا قطع کرده و پیوسته حضرت را مدح می کرد. حسن و حسین علیهم السلام که از روبرویش می آمدند شنیدند و نزد امیرمومنان رفتند و گفتند: ما سیاه پوستی را در راه دیدیم که شما را مدح و ستایش می کرد پس امیر مومنان علیه السلام کسی را نزد وی فرستاد که او را برگرداند ، حضرت فرمود: من دست تو را قطع کردم و تو مرا مدح می گوئی! عرض کرد: ای امیر مومنان! همانا تو مرا پاک گرداندی و محبت تو با گوشت و استخوان من آمیخته است ، پس اگر مرا قطعه قطعه کنی محبتت از قلبم بیرون نمی رود ، حضرت او را دعا نمود و انگشتان قطع شده را سر جایش گذاشت ، پس مثل اول صحیح و سالم گردید.

 

مدرک: ینابیع الحکمه فصل چهارم قضایای اصحاب امیرالمومنین علی علیه السلام صفحه 559 – بحار الانوار علامه مجلسی جلد 72 صفحه 436 – کافی جلد 2 صفحه 221

 


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
ذکر علی عباده 

 

حضرت امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کنند که فرمود: خدای تبارک و تعالی (جلّ جلاله ربی) برای برادرم علی بن ابیطالب (علیه السلام) فضیلتهایی قرار داده که که آنها را جز خدا کسی نمی داند هر کس فضیلتی از فضائلش را یاد کند و به آن اقرار داشته باشد خدا گناه گذشته و آینده اش را می آمرزد اگر چه با گناهان جن و انس برابری کند و هر کس فضیلتی از فضائل علی بن ابیطالب (علیه السلام) را بنویسد همیشه تا آن نوشته رسمی باقی باشد فرشتگان برایش استغفار می کنند و هر کس به فضیلتی از فضائل او نگاه کند خدا گناهانی را که با نگاه انجام داده است می آمرزد. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: نگاه کردن به علی بن ابیطالب (علیه السلام) عبادت است و یاد او عبادت است و ایمان هیچ بنده ای جز با ولایت او و برائت از دشمنان او پذیرفته نگردد.

 

مدرک : ینابیع الحکمه فصل سوم باب سیزدهم قضایای امام علی علیه السلام در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم – بحار الانوار علامه مجلسی جلد 38 صفحه 196 - الامالی شیخ صدوق صفحه 84 – کشف الغمه صفحه 32 – کشف الحق صفحه 108

 

 


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
الامان در دوره آخرالزمان 

جابر جعفی گوید: « امام باقر علیه السلام فرمودند: زمانی بر مردم خواهد امد که امامشان از نظر غائب گردد. خوشا به استواران و ثابت قدمان در آن زمان که بر عقیده شان نسبت به ما ثابت می مانند. کمترین ثوابی که دارند اینست که خدای متعال آنان را چنین ندا کند: بندگان من! به راز پنهان من ایمان آوردید و غیب و نهان مرا تصدیق نمودید ، شما را به ثواب نیکوی خود مژده می دهم  شما بندگان و کنیزان حقیقی من هستید عبادت را از شما می پذیرم و از گناهان شما در می گذرم  و شما را می آمرزم و به خاطر شما بندگانم را از باران سیراب سازم و بلا را از آنان دور گردانم. اگر برای خاطر شما نبود عذابم را بر آنان فرو می فرستادم. جابر گوید: پرسیدم: یابن رسول الله! بهترین کاری که مومن می تواند در آن زمان انجام دهد چیست؟ فرمود: حفظ و نگهداری زبان و ماندن در خانه اش. »

مدرک: ینابیع الحکمه فصل چهارم باب چهاردهم قضایای مردمان آخر الزمان – البحار الانوار جلد 52 صفحه 145 – کمال الدین و اتمام النعمه شیخ صدوق جلد 1 صفحه 446   

تا یادم نرفته قول داده بودم که  نام معصوم و مدرک حدیثی که در تاریخ دوشنبه 15 خرداد 1385نوشته بودم رو خدمتتون بیارم الوعده وفا یادم می رفت که در وبلاگ قرار بدم به بزرگواری خودتون ببخشید. حدیث این بود :

« قال علی بن الحسین علیه السلام قال حسین بن علی علیه السلام قال امیرالمومنین عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ان الدنیا سجن المومن و جنه الکافر ، و الموت جسر هولاء الی جنانهم و جسر هولاء الی جحیم ما کذبت و لا کذّبت »

تــــرجــــمه

اقا امام سجاد علیه السلام می فرمایند از امام حسین علیه اسلام از امیرالمومنین از حضرت رسول صلوات الله علیهم اجمعین که ایشان فرمودند: « همانا دنیا زندان مومن و بهشت کافر است و مرگ پل مومنان به بهشت و پل کافران به آتش سوزان دوزخ می باشد. نه من دروغ می گویم و نه دروغ به من گفته شده است»

مدرک : ینابیع الحکمه فصل چهارم باب چهارم قضایای حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 571 – تسلیه الفواد صفحه 44 – معانی الاخبار شیخ صدوق صفحه 288


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
السلام علیک یا علی اکبر علیه السلام مددی 

               أشـبـه الـنـاس خُـلـقـاً و خَـلـقـاً و مـنـطـقـاً بـرسـول اللّه صلی الله علیه و اله

11 شعبان المعظم میلاد پر سرور دوم یل دشت کرب و البلا ، اول شهید از خاندان ابا عبدالله ، علیه السلام مه سیما ، اشبه الناس به رسول الله ، علت شش گوش شدن ضریح مولا ، بر اقا حجه الله ، مبارک.

کسی از بابه شباهت خلق و خوی و زیبایی و منطق و برخورد به رسول الله ، مانند این بزرگوار نبود به طوری که وقتی حضرت مولی الکونین ابا عبدالله الحسین علیه السلام بر بالین ایشان در روز عاشورا حاضر شدند فرمودند:

ای قوم لعنت بر شما ، شما کسی را کشتید که ما وقتی مشتاق دیدار رسول الله می شدیم به چهره او خیره می گشتیم .

 

وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
روزی که زدند قرعه مردی ... قرعه در امد به نام حضرت عباس 

از کرامات حضرت عباس ( علیه السلام)

در یکى از شبها وقتى وارد صحن شدم ، دیدم دو نفر جوان مثل اینکه با هم نزاعى دارند و در مقابل حرم بطوریکه ضریح دیده میشد ایستاده اند. یکى از آنها خواست کلامى بگوید که بزمین خورد و بى هوش شد، دومى هم فرار کرد. مردم دور او جمع شدند و او را شناسائى کردند و گفتند: از فلان قبیله است ، رئیس آن قبیله را خبر کردند،  پیرمردى بود. پرسید: وقتى به زمین افتاد کسى متوجه نشد که او چه میکرد، من جلو رفتم و گفتم : او اشاره به قبر  حضرت ابوالفضل علیه السلام نمود و میخواست چیزى بگوید که دیگر نتوانست و بزمین افتاد. رئیس قبیله گفت: او مورد غضب حضرت ابوالفضل علیه السلام واقع شده زیرا بدنش کبود و استخوانهایش خورد گردیده است . او را  ببرید به صحن حضرت سیدالشهداء علیه السلام که اگر راه نجاتى داشته باشد از آنجا خواهد بود.  دوستانش او را بدوش کشیدند و به صحن حضرت سیدالشهداءعلیه السلام بردند. دو شبانه روز در کنار یکى از غرفه ها به حال اغماء افتاده بود. شب سوم که منهم نزدیک او میخوابیدم و منتظر بودم که امشب یا باید او از دنیا برود و یا از این وضع نجات پیداکند.زیرا شخصیکه مورد غضب واقع شده بیشتر از سه شبانه روز زنده نمیماند.

 ناگاه دیدم به خود تکانى داد و برخاست و نشست . افرادى که محافظ او بودند، از او پرسیدند: چه میخواهى ؟  گفت : ریسمان بیاورید و به پاهاى من ببندید و مرا بطرف حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام بکشید. این کار را  کردند.در بین راه نزدیک صحن حضرت ابوالفضل علیه السلام درخواست کرد که فلان مبلغ را به فلانى بدهید  همان مقدار هم تصدق از طرف من به فقراء انفاق کنید.دوستانش این عمل را تعهد کردند که انجام دهند. سپس  از در صحن دستور داد، ریسمان را بگردنش ببندند و با حال تذللّ عجیبى وارد حرم کردند. وقتى مقابل ضریح  حضرت ابوالفضل علیه السلام رسید کلماتى به زبان عربى گفت ، که خلاصه اش اینست. آقا از تو توقع نبود که  اینگونه آبروى مرا ببرى و مرا بین مردم مفتضح نمائى .

                                 من بد کنم و تو بد مکافات کنى

                                             پس فرق میان من و تو چیست بگو! یا عباس (علیه السلام)

در اینموقع رئیس قبیله رسید و او را بوسید و ابراز خوشحالى کرد.مردم از اطرافش پراکنده نمیشدند و نسبت به  او که دوباره مورد لطف حضرت ابوالفضل علیه السلام واقع شده بود ابراز علاقه مى نمودند. من صبر کردم تا کاملا دورش خلوت شد، به او گفتم :

من از اول جریان تا پایان آن باتو بودم بعضى از قسمتهاى سرگذشت تو را نفهمیدم ، مایلم برایم تعریف کنى ، گفت:: آن جوان که با من وارد صحن شد ، مدتى بود از من مبلغى طلب داشت. آنشب زیاد اصرار میکرد که باید طلب مرا همین اَلان بپردازى من ناراحت شدم و باو گفتم: از من طلبى ندارى. گفت: به جان ابوالفضل قسم بخور من بى حیائى کردم خواستم قسم بخورم که دیگر نفهمیدم چه شد. تا امشب که درد و ناراحتى و فشار فوق العاده اى داشتم در همان عالم رؤیا ملائکه را میدیدم که براى تشرف شخصى به حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام تشریفاتى قائل میشوند سؤ ال کردم: چه خبر است؟ یکى از آنها گفت: حضرت ابوالفضل علیه السلام به زیارت برادرش حضرت  سیدالشهداء علیه السلام میآید. من براى عذر خواهى خود را آماده میکردم ، که دیدم حضرت ابوالفضل علیه السلام بالاى سر من ایستاده و با نوک پا به من میزند و مى فرمایند: برخیز بدرخانه اى آمده اى که اگر جن انس به آن متوسل شوند محروم برنمى گردند. از همان جا حالم خوب شد و امیدوارم دیگر اینگونه جسارت بمقام حضرت ابوالفضل علیه السلام نکنم.

   مدرک:  نماز شام غریبان ، ص 452


نوشته شده توسط علی در دوشنبه 85/7/3 و ساعت 9:29 صبح
نظرات دیگران()
یکی از علل شهادت اقا امام جواد علیه السلام 

ابو داوود قاضى - یکى از قضات معروف خلفاء بنى العبّاس- حکایت کند:

روزى مامورین دزدى را دست گیر کرده بودند و معتصم عبّاسى دستور مجازات او را صادر کرد و عدّه بسیارى از فقهاء و علماء جهت اجراء حکم سارق در مجلس خلیفه حضور یافتند و هر یک نظریّه اى جهت قطع دست دزد بیان کرد. معتصم به حضرت ابوجعفر ، امام محمّد جواد علیه السلام رو کرد و گفت : یا ابن رسول اللّه ! نظر شما در این باره چیست ؟ امام علیه السلام فرمود: افراد ، نظرات خود را دادند، کافى است. معتصم گفت : من کارى به نظرات آن ها ندارم ، شما باید نظریّه خود را مطرح نمائى ؛ حضرت اظهار نمود: مرا از این کار معذور بدار؟

معتصم حضرت را به خداوند سوگند داد و گفت : باید نظریّه خود را براى ما بیان نمائى. حضرت فرمود: اکنون که چاره اى جز جواب ندارم ، مى گویم که تمامى افراد اشتباه کردند و بر خلاف سنّت اسلام سخن گفتند؛ چون که قطع دست دزد باید از چهار انگشت باشد و کف دست به حال خود باقى بماند؛ و معتصم در حضور تمامى افراد گفت : آیا دلیل و مدرکى بر آن دارى؟ امام علیه السلام فرمود: فرمایش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم است ، که فرمود: سجده به وسیله هفت جاى بدن - پیشانى ، دو کف دست ، دو سر زانو و دو انگشت پاها - انجام مى گیرد. و چنانچه از مچ یا آرنج قطع شود ، براى سجده جایگاهى باقى نمى ماند؛ و حال آن که خداوند متعال در قرآن کریم فرموده : سجده گاه ها حقّ خداوند است و کسى را نباید در آن ها مشارکت داد ، پس براى محفوظ ماندن حقّ خداوند دو کف دست نباید قطع شود. معتصم با این استدلال حیرت زده شد؛ و آن گاه دستور داد تا طبق نظریّه حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام دست دزد ، قطع و مجازات گردد.  ابو داوود قاضى گوید: در یک چنان موقعیّتى من براى خود آرزوى مرگ کردم و پس از گذشت دو سه روز ، نزد معتصم رفتم و گفتم : یا امیرالمؤ منین ! من بر خود لازم مى دانم که مطالبى را به عنوان نصیحت به شما بگویم ، هر چند که به وسیله این گفتار ، خود را داخل آتش جهنّم قرار مى دهم. معتصم گفت : مطلب و پیشنهاد خود را مطرح کن. گفتم : هنگامى که امیرالمؤ منین و خلیفه مسلمین تمامى فقهاء و دانشمندان را در یک مجلس براى بیان حدود الهى جمع مى کند و در نهایت در حضور تمامى وزراء و درباریان و بزرگان نظریّه همه افراد را مطرود مى سازد و به گفته کسى اهمیّت مى دهد و عمل مى کند که طائفه اى بر امامت و خلافت او معتقد هستند و طبق نظریّه او حکم مى دهد ، آیا در آینده اى نزدیک چه خواهد شد؟! وقتى معتصم مطالب مرا شنید ، رنگ چهره اش بر افروخته گشت و گفت : خداوند تو را جزاى خیر دهد که مرا نصیحت و راهنمائى نمودى ، و در روز چهارم به یکى از وزرایش دستور داد که حضرت جواد علیه السلام را به منزل خود دعوت کند تا کارش را بسازد. هنگامى که وزیر دربار ، حضرت را دعوت کرد ، حضرت نپذیرفت و فرمود: مى دانید که من به مجالس شما نمى آیم. وزیر اظهار داشت : شما را به صرف طعام دعوت مى کنیم و خلیفه و برخى از وزراء ، علاقه مند به حضور شما هستند؛ و در نهایت حضرت را مجبور کرد تا در مجلس و سفره شوم آن ها حاضر شود. همین که حضرت وارد مجلس گردید و چند لقمه از غذائى که جلویش نهاده بودند تناول نمود ، اثرات زهر را در خود احساس نمود و خواست که از منزل خارج شود ، میزبان گفت : همین جا بمانید؟ حضرت فرمود: در منزل شما نباشم ، بهتر است. و با گذشت یک شبانه روز ، کاملا زهر در بدن نازنین امام جواد علیه السلام اثر کرد و همچون دیگر ائمّه علیهم السلام مسموم و به فیض شهادت نائل گشت.

 

مدرک : تفسیر عیّاشى : ج 1، ص 319، ح 109، بحارالا نوار: ج 50، ص 5، ح 7، حلیة الا برار: ج4، ص 580، ح 2.


نوشته شده توسط علی در شنبه 84/10/10 و ساعت 8:11 عصر
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
دعای روز آخر ماه ذی الحجه آخرین روز ماه قمری
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا